در پی خرگوش راهنما

به گزارش فروشگاه طفره، نه اثری از نقش انسان روی دیوار غار است و نه اثری از درخت وخورشید؛ اما تا دلتان بخواهد اسب وگاو و گوزن روی دیوار غار لاسکو جا خوش نموده اند. حالا کسی نمی داند نقاش این نقاشی ها یک نفر بوده یا چند نفری که در غار با هم زندگی می کردند. کار مردهاست. یا زن ها. مجموعه رنگ ها به انتخاب بوده یا به اجبار؟ رنگ ها از 17 هزار سال

در پی خرگوش راهنما

در پی خرگوش راهنما

نویسنده: رضا شجاعی

غارلاسکو، یک همچون مثل خودش دارد

نه اثری از نقش انسان روی دیوار غار است و نه اثری از درخت وخورشید؛ اما تا دلتان بخواهد اسب وگاو و گوزن روی دیوار غار لاسکو جا خوش نموده اند. حالا کسی نمی داند نقاش این نقاشی ها یک نفر بوده یا چند نفری که در غار با هم زندگی می کردند. کار مردهاست. یا زن ها. مجموعه رنگ ها به انتخاب بوده یا به اجبار؟ رنگ ها از 17 هزار سال پیش تا امروز تغییر نموده اند یا نه. اصلاً عمر دقیق این نقاشی ها چقدر است؟با اینکه کشف غار لاسکو و نقاشی های شگفت آورش یکی از بزرگ ترین کشف های بشری است، ندانسته ها وسوال هایمان بسیار بیشتر از چشم به راه روش های تازه مشخص عمر عناصرند که به نظر اولین قدم در راه پیدا کردن پاسخ به نادانسته هاست.

روی نقشه اگر به فرانسه نگاه کنیم یک شش ضلعی به نظر می آید در ضلع جنوب غربی، نرسید به کوه های پیرنه که فرانسه را از اسپانیا جدا می نمایند یک جایی هست که اسمش را گذاشته اند مرکز ما قبل از تاریخ جهان. چون از نزدیکی شهر پریگو هر سمتی که بر روی یک غار قدیمی پیدا می کنی ویک عالمه آثار به جا مانده از اجداد خیلی خیلی دور اروپایی ها، که آن وقت ها برای خودشان برو وبیایی داشتند. از میان همه این غارها، غار لاسکو یک ویژگی دارد که این قدر معروفش نموده، یک ویژگی که روزی هزار نفر را می کشاند به شهر مونتینیاک تا خودشان با چشم خودشان ببینند که زیبایی جزء زندگی اجداد بزرگ بوده. می خواهیم داستان غار لاسکو را تعریف کنیم و نقاشی های شگفت آورش. داستان آن گاو وحشی ای که چشم های درشت ونگاه سنگینش از ورای این چند هزار سال می گذرد وآن گله اسبانی که آزادانه پهنه دشت را زیر پا می گذارند.

مارسل اگر فارسی بلد بود و می توانست ماجرا را برایمان تعریف کند، احتمالاً این طور می گفت: یکی از روزهای اوایل سپتامبر بود که با بچه ها رفته بودیم چرخی در اطراف بزنیم. راستا کنار قصر را گرفتیم و آمدیم کنار تپه که یکهو روبو یک خرگوش دید وگذاشت دنبالش. صد متر جلوتر خرگوش ناقلا شیرجه زد توی ریشه یک درخت وغیب شد. روبو همان دم ایستاد و پارس می کرد تا من رسیدم وسعی کردم با سنگ پرت کردن خرگوش را فراری بدهم. سنگ را که پرت کردم به چیزی نخورد. با تعجب زمین را کندم و دیدم این حفره به یک مجرای بلند وصل است که به یک جای دوری می رود. مارسل چهار روز بعد با چراغ نفتی و طناب ودوستانش برگشت تا انتهای حفره را پیدا کند. بعد از یک روز تمام کندن وگشاد کردن حفره مارسل توانست خودش را به دالان برساند. و ازآن جا به در ورودی غار برسد. مارسل شادمان از کشفش تا انتهای سالن رفت و تمام مدت فکر می کرد صندوقچه گنج درانتهای غار رسید هیچ چیز در انتظارش نبود؛ یک غار خالی از غنایم. انتهای سالن خطی را روی دیوار دید، راستا خط را دنبال کرد و چراغ نفتی را بالا آورد وتازه چشمش به آن نقاشی های شگفت انگیز افتاد. این طور شد که بچه ها به پدر ومادرشان گفتند وآنها به آدم هایی که باید، تا خبر رسید به هنری بروی که اولین محقق باستان شناسی بود که به غار رفت. آقای بروی تحقیقات گسترده ای را آغاز نموده وبا کوشش او و همکارانش غار لاسکو به عنوان بنای تاریخی درفرانسه ثبت شد. آقای بروی که نگران نقاشی ها بود ترتیبی داد تا کپی های مختلفی با تکنیک های مختلف از روی نقاشی ها تهیه شوند. این ماجراها کی بود؟ سال 1940، یعنی حدود 70سال پیش، هشت سال طول کشید تا تحقیقات اولیه انجام گردد. و راه های ورودی وخروجی برای غار تعبیه گردد. تا مردم بتوانند برای تماشا نقاشی های اجداد بزرگ به لاسکو بیایند. قسمت سخت ماجرا این بود که باید شرایط غار را به همان حالتی که بود حفظ کرد؛ دما، نور، جریان هوا، رطوبت همه چیز خوب پیش می رفت ولاسکو از همان روز اول پذیرای بازدید نماینده های زیادی بود؛ روزی هزار نفر وتابستان ها تا روزی 5 هزار نفر. برای بیشتر از 17 هزار سال، غار لاسکو تاریخ بشر را حفظ نموده بود. هر کسی وارد این تونل زمان می شد از تماشا عظمت و پویایی نقش های روی دیوار شگفت زده می شد، نقش چهار متری گاو وحشی که انگار نه روی دیوار غار که در چراگاه سبز وانبوهش درحرکت است. درکنار اسب ها وگوزن های آزاد وبی شمار. پابلوپیکاسویکی از دفعاتی که برای تماشا لاسکو رفته بود، گفت: ما هیچ نوآوری ای نداشته ایم.

بعد از 17 هزار سال آرامش وعادت کردن به شرایط محیط، حالا لاسکو باید خودش را برای آن همه بازدید نماینده آماده می کرد؛ این شد که تعادل طبیعی زندگی میکروارگانیسمی در غار به هم خورد ونقاشی های روی دیوار حالشان بد شد و مریض شدند. بیماری اول سال 1955 مشاهده شد. جلبک های ریزی که شرایط زندگی برایشان مهیا شده بود؛ آغاز کردند روی دیوارهای نقاشی رشد کردن. این بیماری که بیماری سبز نامیده شد، سه سال بعد به وضع نگران نماینده ای رسید. همان وقت بیماری دیگری مشاهده شد به نام بیماری سفید، که حاصل رسوب کردن بلور کلسیت روی دیوار بود. برای مبارزه با اثر مخرب دی اکسید کربن فیلترهای ازن درغار تعبیه شدند که متأسفانه کارایی جدی ای نداشتند این شد که در سال 1963 وزارت فرهنگ فرانسه بازدید از غار را تعطیل کرد.

از حدود سال 1960 انستیتوی ملی جغرافیای فرانسه کار نقشه برداری سه بعدی از غار لاسکو را آغاز نموده بود. با جدی شدن زمزمه بسته شدن غار، ایده ساختن یک غار کپی شبیه غار اصلی به تدریج شکل گرفت. سال 1983، غار مشابه با نام لاسکوی 2 افتتاح شد. این غار به شکل کلی سالن اصلی لاسکو درزیرزمین ساخته شده ونور، دما و رطوبت آن کاملاً مشابه غار اصلی است. برای نقاشی ها جدا از نقشه برداری های یپچیده، تحقیقات مفصلی درباره مواد معدنی استفاده شده، ترکیب رنگ، تکنیک نقاشی به لحاظ فنی نقاشی، وسایل نقاشی مثلاً ساقه گیاه یا استخوان، روش اجرایی نقاشی روی دیوارها انجام شد. دست آخر محققان با مطالعه تکنیک بومی های استرالیایی که امروزه همچنان با مطالعه تکنیک بومی های استرالیایی که امروزه همچنان در طبیعت وحشی زندگی نموده وروی دیوارهای سنگی نقاشی می نمایند، توانستند یک روش خوب برای اجرای نقاشی ها پیدا نمایند. غار لاسکوی 2 به خاطر دقت و ظرافت طراحی و اجرای پروژه بسیار پیروز بوده است. 270 هزار بازدید نماینده درسال نشان دهنده محبوبیت این غاراست. و حرف آخر اینکه به نظر می آید لاسکوی 2 به بیماری شبیه بیماری غار اصلی مبتلا شده است. رشد میکروارگارنیسم هایی که دی اکسید کربن وبخار آبی را که بازدید نماینده ها برایشان می آورند دوست دارند، آغاز شده و این ممکن است به نقاشی ها آسیب بزند. این است که محتمل است لاسکوی 2 هم بسته گردد.

منبع:همشهری جوان 31

منبع: راسخون

به "در پی خرگوش راهنما" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "در پی خرگوش راهنما"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید